جستجو برای "{{term}}"
جستجو برای "{{term}}" نتیجه ای نداشت.
پیشنهاد می شود:
  • از املای صحیح کلمات مطمئن شوید.
  • از کلمات کمتری استفاده کنید.
  • فقط کلمه کلیدی عبارت مورد نظر خود را جستجو کنید.
{{count()}} نتیجه پیدا شد. برای دیدن نتایج روی دکمه های زیر کلیک کنید!
نتیجه ای یافت نشد.
سایر نتیجه ها (دپارتمان ها، اخبار، مقالات، صفحات) را بررسی کنید.

{{item.title}}

{{item.caption}}
نتیجه ای یافت نشد.
سایر نتیجه ها (دوره ها، اخبار، مقالات، صفحات) را بررسی کنید.

{{item.title}}

{{item.caption}}
نتیجه ای یافت نشد.
سایر نتیجه ها (دوره ها، دپارتمان ها، مقالات، صفحات) را بررسی کنید.

{{item.title}}

{{item.caption}}
{{item.datetime}}
نتیجه ای یافت نشد.
سایر نتیجه ها (دوره ها، دپارتمان ها، اخبار، صفحات) را بررسی کنید.

{{item.title}}

{{item.caption}}
{{item.datetime}}
نتیجه ای یافت نشد.
سایر نتیجه ها (دوره ها، دپارتمان ها، اخبار، مقالات) را بررسی کنید.

{{item.title}}

{{item.caption}}
{{item.datetime}}
  • شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲
۴k

9 مهارت نرم ضروری برای کارکنان در عصر هوش مصنوعی

برنارد مار (Bernard Marr)

 به عقیده نگارنده این مطلب، 9 مهارت نرمی که در این مطلب به آنها پرداخته شده، با تحول ماهیت کار اهمیت فوق العاده بیشتری در موفقیت افراد می یابند و در حالی که ماشین ها روز به روز تسلط بیشتری بر بخش های قابل خودکارسازی کار پیدا می کنند، نقش این مهارت ها بیش از پیش نمایان می شود.

 خلاقیت

روبات ها و ماشین ها می توانند کارهای متنوعی را انجام دهند، اما وقتی پای توانایی در خلق، تجسم، ابداع و رویاپردازی در میان باشد، توان رقابت با انسان را ندارند

 در حالی که فناوری روز به روز بیشتر وارد زندگی ما می شود، محیط های کار در آینده نیازمند روش های تازه ای از تفکر، به ویژه تفکر خلاق هستند و در این محیط ها خلاقیت انسان یک دارایی مهم به شمار خواهد رفت.

  تفکر انتقادی و تحلیلی

همان طور که تفکر خلاق مهم است، تفکر تحلیلی نیز در آینده اهمیت افزونی خواهد یافت، به ویژه اینکه ما در مسیر تغییر ماهیت محیط های کاری قرار داریم و انسان و ماشین، هر کدام بخش هایی از کار را در اختیار خود خواهند داشت.

 انسان هایی که دارای مهارت تفکر انتقادی باشند، ایده های نوآورانه را طرح می کنند و قادر به حل مسایل پیچیده و سنجش نقاط قوت و ضعف راهکارهای مختلف هستند و این کار را نه بر اساس احساس و غریزه، بلکه با اتکا به قدرت استدلال و منطق انجام می دهند.

  هوش هیجانی

هوش هیجانی یا EQ که به آن هوش عاطفی یا احساسی نیز گفته می شود، به معنای توانایی یک فرد برای شناخت، کنترل و ابزار احساسات اش و همچنین شناخت احساسات دیگران است. شخصی که هوش هیجانی بالایی دارد، سه مؤلفه هیجان ها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق می کند: مؤلفه  شناختی، مؤلفه فیزیولوژیکی و مؤلفه رفتاری. بنابراین وقتی می گوییم که کسی با دیگران، همدلانه کار می کند، در واقع درباره شخصی با هوش هیجانی بالا حرف می زنیم.

 ماشین ها و روبات ها هنوز نمی توانند مهارت انسان را در برقراری ارتباط همدلانه با دیگر انسان ها به خوبی تقلید کنند. بنابراین منطقی است که بگوییم افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، در آینده فرصت های شغلی بهتر و بیشتری در بازار کار خواهند داشت.

  مهارت های ارتباطی بین فردی

مهارت تبادل موفق اطلاعات بین افراد نیز که با هوش هیجانی ارتباط دارد، یک مهارت حیاتی در آینده خواهد بود؛ به این معنی که کارکنان باید توانایی برقراری ارتباط موثر با سایر افراد را داشته باشند و از لحن، صدا و زبان بدن مناسب برای انتقال دقیق پیام شان استفاده کنند.

  یادگیری فعال با ذهنیت رشد

کسی که ذهنیت رشد داشته باشد، می داند که توانایی هایش را می تواند توسعه دهد و از این طریق، با افزایش مهارت ها، راه را به روی دستاوردهای شخصی بزرگ تر باز کند. چنین فردی آماده پذیرش چالش های تازه و یادگیری از اشتباه های خود است و فعالانه مسیر توسعه دانش را می پیماید

 افرادی این چنین، بسیار مورد درخواست و پذیرش محیط های کار آینده هستند، زیرا به دلیل حضور هوش مصنوعی و سایر فناوری هایی که در حال توسعه هستند، مهارت ها با سرعت بسیار زیادی از رده خارج می شوند و انسان هر روز نیازمند به روز رسانی مهارت های خود خواهد بود.

  داوری و تصمیم گیری

می دانیم که کامپیوترها بهتر از مغز انسان، قادر به پردازش اطلاعات هستند، اما در عین حال، این انسان است که مسوولیت اتخاذ تصمیمات اساسی را در یک کسب وکار به عهده دارد. همچنین این انسان ها هستند که باید مسوولیت تصمیمات شان را درباره کسب وکار و افرادی که در آن مشغول به کارند، در نظر بگیرند. بنابراین، مهارت تصمیم گیری در آینده همچنان مهم باقی خواهد ماند. اما شکی نیست که ماهیت تصمیم گیری انسان نیز متحول خواهد شد؛ به ویژه اینکه فناوری مسوولیت تصمیم گیری های سطح پایین تر را به عهده خواهد گرفت و انسان به تصمیمات سطح بالاتر و پیچیده تر خواهد پرداخت.

  مهارت های رهبری

محیط های کار آینده، با سازمان های سلسله مراتبی امروز کاملا متفاوت خواهند بود. تیم های پروژه محور، تیم های دورکار و ساختارهای سازمانی شناور بیش از پیش رایج خواهد شد. اما این به معنای از بین رفتن اهمیت رهبری نیست. حتی در تیم های پروژه ها نیز، نیاز به رهبر برای حل مشکلات و خلق راهکار وجود دارد. بنابراین ویژگی های عمومی رهبری مانند الهام بخشی و کمک به دیگران برای تبدیل شدن به بهترین نسخه از خودشان، همچنان اهمیتی حیاتی خواهد داشت.

  تنوع و هوش فرهنگی

محیط های کار هر روز در حال بازتر شدن و تنوع بیشتر از نظر فرهنگی هستند، بنابراین کارکنان باید بتوانند دیگران را درک کنند، به آنها (و فرهنگ شان) احترام بگذارند و با دیدگاه های متفاوت از جهان سازگار شوند. این مهارت ها، آشکارا ارتباطات بین افراد را در سازمان بهبود می بخشد و در عین حال محصولات و خدمات شرکت را بیش از پیش دربرگیرنده (inclusive) می کند.

  پذیرش تغییر

سرعت تغییرات، به ویژه وقتی پای هوش مصنوعی در میان باشد، بسیار حیرت انگیز است. این بدان معناست که افراد نیز باید چابک باشند و توانایی پذیرش و حتی استقبال  از تغییر را داشته باشند. کارکنان باید انعطاف پذیر باشند و با تغییر محیط های کاری، خواسته ها و مجموعه مهارت های مورد تقاضا سازگار شوند. همچنین آنان باید تغییر را نه به عنوان یک دردسر، بلکه به مثابه فرصتی برای رشد ببینند.

  نکته پایانی

مجتمع فنی تهران : قرار  نیست که مقهور هوش مصنوعی شویم. توانایی های مغز انسان باورنکردنی و بسیار پیچیده تر و قدرتمندتر از هر سیستم هوش مصنوعی است که تا کنون وجود داشته است. بنابراین به جای هراس داشتن از هوش مصنوعی و تغییراتی که با خود به محیط های کار می آورد، تک تک ما باید قابلیت های منحصر به فرد خود را بشناسیم و مهارت های نرم تر خود را توسعه دهیم.

پربازدیدترین مقالات