- دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲
آموزش اجزای زبان انگلیسی به زبانآموزان خردسال
آموزش اجزای زبان انگلیسی به زبان آموزان خردسال
آموزش زبان انگلیسی برای کودکان مستلزم فکر کردن به برخی ملاحظات و رعایت آنهاست. دو نکته مهم در آموزش زبان انگلیسی به کودکان خردسال به شرح زیر است:
·آموزش به کودکان ساده است.
·کودکان فقط باید ساده یاد بگیرند.
اینکه چه چیزی و چگونه باید آموزش داده شود، نیاز به در نظر گرفتن دقیق برخی ملاحظات دارد، از جمله اینکه کدام یک از مهارتها باید آموزش داده شوند، چه روشی باید به کار رود و از چه تکنیک آموزشی باید استفاده شود. معلمان باید با دانشآموزان ارتباط خوبی برقرار کنند و کودکان باید احساس کنند که معلم همیشه آماده بازی کردن با آنهاست.
روابط شخصی با معلم در این زمینه برای کودکان مهم است و معلم باید آماده گوش دادن به داستانهای مربوط به خانواده آنها و گزارشها اتفاقات روزانه باشد (اسکات و یتربرگ، ۱۹۹۰). معلمان باید درس زبان را در قالب فعالیت ارائه دهند. کودکان باید در کلاس وظایف مختلفی بر عهده بگیرند تا در یادگیری زبان تحت فشار قرار نباشند. کلاس زبان را میتوان با یک کار ساده شروع کرد که اعتماد به نفس کودکان را تقویت کند و سپس میتوان بهتدریج کارهای بیشتری به کودکان سپرد.
باید قدرت یادگیری کودکان در آموختن اجزای زبان انگلیسی مانند گرامر، واژگان و تلفظ در نظر گرفته شود. در آموزش واژگان، معلم باید مطالب را بهدقت برنامهریزی و سازماندهی کند. استراتژیهای آموزشی نقش مهمی در یادگیری کودکان دارند.
همچنین معلم باید اشیا و عکسهای زیادی در اختیار داشته باشد (Scott & Ytreberg,
۱۹۹۰). او میتواند کودکان را به بیرون از کلاس ببرد و آنها را با استفاده از کلمات و جملات درس، در فعالیتهای بدنی درگیر کند.
آموزش گرامر ارتباط نزدیکی با یادگیری واژگان دارد. یکی دیگر از اجزای مهم زبان برای یادگیری تلفظ (pronunciation) است. آموزش تلفظ صحیح به یادگیرندگان خردسال (آموزش زبان کودکان )نیاز به بررسیهای دقیق دارد. معمولاً افراد بومی عبارات را بهصورت ترکیبی ادا میکنند. آنها هر کلمه را بهطور واضح بهعنوان یک واحد جداگانه بیان نمیکنند. از این رو، معلمان باید دانشآموزان را برای بیان صحیح عبارات آموزش دهند و آنها را راهنمایی کنند تا بیان عبارات را به شیوهای عادی و طبیعی انجام دهند.
پرسشهای بسیاری هستند که هنگام برنامهریزی یک دوره زبان انگلیسی برای کودکان به ذهن معلمان و برنامهریزان تحصیلی میآیند. بهعنوان مثال چرا کودکان اندونزی باید زبان انگلیسی بیاموزند، جایی که برای زندگی در جامعه نیازی به دانستن زبان انگلیسی ندارند؟ آیا آنها واقعاً در سن پایین به این آموزش نیاز دارند؟ معلمان چه اجزای زبانی را باید به کودکان آموزش دهند؟ در واقع نیاز به یادگیری زبان انگلیسی برای زبانآموزان خردسال چیست؟ کدام جنبه زبان از همه مهمتر است و باید در اولویت قرار بگیرد، واژگان، دستور زبان یا تلفظ؟ این پرسشها ممکن است در پس ذهن هر معلمی وجود داشته باشند.
بدون گرامر خیلی چیزها قابل انتقال نیست، اما بدون واژگان هیچ چیز قابل انتقال نیست. (Wilkins in Thombury 2002). شاید ما نیز همان اعتقادی را داشته باشیم که ویلکینز دارد. در واقع، واژگان یکی از مؤلفههای مهم زبان انگلیسی هستند که کودکان باید آنها را بیاموزند تا بتوانند از کلمات انگلیسی برای انتقال پیام یا حداقل درک درست یک متن انگلیسی استفاده کنند. با این حال، دیگر اجزای زبان انگلیسی مانند تلفظ و گرامر نیز به اندازه واژگان مهم هستند. برای تسلط بر زبان انگلیسی، زبانآموز باید گرامر را خوب بشناسد و درک کافی از مبانی تلفظ داشته باشد. همچنین باید برای صحبت کردن واژگان کافی در ذهن داشته باشد. مشکل این است که معلم چگونه باید به دانشآموزان کمک کند بر اجزای زبان تسلط یابند.
نظریه اکتساب زبان، در مورد اینکه کودک در هنگام فراگیری زبان چه کاری انجام میدهد و چه کاری انجام نمیدهد صحبت میکند (Fromkin, etal., 1996):
1.کودکان با ذخیره (storage) همه کلمات و جملات نمیتوانند زبانی را یاد بگیرند.
در یک فرهنگ لغت غولپیکر فهرست کلمات متناهی است، اما هیچ فرهنگ لغتی نمیتواند تمام جملات را که تعداد آنها بینهایت است در خود جای دهد.
2.کودکان یاد میگیرند که جملاتی بسازند که اکثر آنها را قبلاً هرگز تولید نکردهاند.
3.هیچ کس این قوانین را به آنها یاد نمیدهد. والدین بیش از فرزندان از قواعد واجشناختی، صرفی، نحوی و معنایی آگاه نیستند.
آموزش واژگان
قبل از بحث در مورد چگونگی آموزش واژگان به کودکان، لازم است در مورد چیستی واژگان صحبت کنیم. بهطور کلی، افراد عادی واژگان را گروهی از کلمات میدانند که معنادار هستند و در فرهنگهای لغت فهرست شدهاند. با این حال، تعریف «واژه» آسان نیست. (Read, 2000; Singleton, 1999 in Cameron, 2001) در بحث در مورد واژگان، باید در مورد خانواده کلمه، ترکیبات، اصطلاحات و غیره نیز صحبت شود. بنابراین معلم باید تصمیم بگیرد که کودکان تا چه اندازه باید واژگان و جنبههای مرتبط با آنها را بیاموزند.
برای شروع، اجازه دهید در مورد آنچه دانشآموز باید در مورد یک واژه بداند بحث کنیم. ریچاردز پیشنهاد کرد که دانستن یک واژه به این معانی است:
1.دانستن میزان احتمال مواجهه با آن واژه در گفتار یا نوشتار
2.دانستن محدودیتهای استفاده از آن واژه با توجه به تغییر عملکرد یا موقعیت
3.دانستن ارزش معنایی آن واژه
4.دانستن بسیاری از معانی مختلف که مرتبط با آن واژه هستند
به گفته بروستر (۲۰۰۴) معلم، کودکان را در پنج مرحله در پیدا کردن کلمات جدید و پیوند دادن آنها با کلماتی که قبلاً میدانند، راهنمایی میکند. این مراحل پنجگانه عبارتاند از:
1)درک و یادگیری معنای کلمات جدید
2)توجه به فرم
3)تمرین واژگان، حفظ کردن و بررسی فعالیتها
4)تلفیق، گسترش و سازماندهی کلمات
5)توسعه راهبردی برای یادگیری واژگان
یادگیری لغت در کلاس
کودکان با نامگذاری اشیا شروع به یادگیری کلمات در زبان مادری خود میکنند. بنابراین معمولاً «اسمها» زودتر از سایر بخشهای گفتار شناخته میشوند. در مراحل اولیه معلم میتواند تصاویر یا عروسکها را به کلاس بیاورد. به این ترتیب دانشآموزان میتوانند چیزهای واقعی را که در حال یادگیری نام آنها هستند ببینند و لمس کنند.
برای نمونه، وقتی دانشآموزان در حال یادگیری نام میوهها و سبزیجات هستند، معلم میتواند آنها را به کلاس بیاورد و به کودکان نشان دهد. چیزهایی که در محیط اطراف هستند نیز ممکن است مفید باشند. هنگامی که دانشآموزان نام تجهیزات مدرسه را یاد میگیرند، میتوانند اشیای اطراف خود را در کلاس نام ببرند.
معلم در آموزش واژگان ابتدا باید تصمیم بگیرد چه واژهای را آموزش دهد، زیرا واژگان به اشکال مختلف میآیند. معلم میتواند آموزش یک واژه را با محتوا شروع کند. نمایش دادن اشیای ملموس، تصاویر، حرکات و غیره به کودکان کمک میکند حواس خود را کشف کنند.
آموزش گرامر
چرا کودکان باید گرامر بدانند؟ این پرسشی است که اغلب مطرح میشود. شاید باور داشته باشیم که آنچه کودکان باید بدانند، نحوه برقراری ارتباط است و آنچه به آن نیاز دارند، دانستن کلمات بدون دانستن دستور زبان است. برای گرفتن یک مداد، کودک بهسادگی میتواند بگوید «مداد» و نیازی به دانستن این جمله کامل ندارد: «آیا میشود یک مداد به من بدهید؟»
بسیاری از معلمان معتقدند که نباید به کودکان دستور زبان را آموزش دهند که برای اغلب کودکان آموختن آن دشوار است. درست است که کودکان در سطوح پایه هنوز قادر به تولید جملات کامل نیستند، اما واژگان و دستور زبان به هم وابسته هستند و هر کلمه در خود حاوی اطلاعات گرامری است.
البته نباید بیش از حد بر دستور زبان تمرکز کرد، بلکه باید ساختارها را در زبانی که قرار است کودکان از آن استفاده کنند، تعبیه کرد. تمرکز بیش از حد بر گرامر ممکن است مانع تسلط کودکان در به کارگیری زبان شود و اگر بیش از حد در مورد گرامر صحبت کنیم، ممکن است کودکان انگیزه کافی برای مشارکت در بحث نداشته باشند.
اما اگر کودکان واژگان را یاد بگیرند، ناخودآگاه گرامر را نیز یاد میگیرند. برای نمونه، وقتی فعل «go» را میسازیم، باید کلمات مرتبط با آن مانند حرف اضافه پس از فعل یعنی «to» یا زمان گذشته آن یعنی «went» را نیز بدانیم. یک ایده جالب در آموزش گرامر به کودکان، استفاده از داستان است. کودکان معمولاً مجذوب داستانها، بهویژه داستانها تخیلی میشوند، مانند داستان زیر:
The story of Beauty and the Beast
"Once upon a time, there was a rich man who had three sons and three daughters. He had a lot of ships and the family lived in a big house by the sea. All the daughters were very beautiful, but the most beautiful was the youngest daughter and every one called her 'Beauty'. Beauty loved reading. But her older sisters only liked fine clothes and parties. They laughed at Beauty…
آموزش تلفظ
آموختن تلفظ صحیح بسیار مهم است. زمانی که شخصی دائماً برخی از صداها را اشتباه تلفظ میکند، باعث میشود دیگران آنچه را که میگوید اشتباه بفهمند یا گیج شوند.
برای نمونه، زمانی که کسی درخواست میکند «ممکن است پنجره را باز کنید؟» اگر روی کلمه «باز» تأکید کند، گوینده بدبین او را بیادب میپندارد زیرا بهطور معمول تأکید باید روی کلمه «پنجره» اعمال شود. معلم میتواند نشان دهد که چگونه کلماتی که به صامت ختم میشوند، اگر با صدای مصوت شروع شود، صدا با کلمه بعدی پیوند میخورد.
آهنگها و آوازهای جاز روشهای عالی دیگری هستند که در آنها تأکید و ریتم نقش مهمی دارند. یکی از جنبههای مهمی که معلم باید به آن توجه کند، ناخوانایی است. همچنین در آموزش زبانهای خارجی بهویژه زبان انگلیسی، آهنگ گوش دادن در آموختن مهارتهای زبانی مفید است. در ضمن آموزش به کمک آهنگ بسیار سرگرمکننده است.
مجتمع فنی تهران :اگر معلمان نحوه صحیح ارائه مطالب را بدانند، میتوانند از آموزش به دانشآموزان خردسال بسیار لذت ببرند. سطح رضایت آنها وقتی به بالاترین حد میرسد که ببینید کودکان از زبانی که در کلاس آموزش دیدهاند استفاده میکنند. مهمترین مسئله این است که باید برای برنامهریزی درسی وقت و دقت فراوان صرف کرده و محتواهای درسی مناسب را برای کودکان انتخاب کنید. در این صورت است که کودکان حس کنجکاوی و اشتیاق خود را برای آموختن زبان نشان میدهند.
منابع آنلاین
http://www.britishcouncil.org/kids-stories-football-crazv.htm
http://v^v.esIkidslab.com/flashcards/setl/name/index.html
(PDF) Teaching English Components To Young Learners (researchgate.net)
(PDF) Teaching English to Young Children (researchgate.net)
نویسنده: زهرا فلاح