- شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲
راهنمای عکاسی سیاه و سفید
راهنمای کامل عکاسی سیاه و سفید
تبحر در هنر عکاسی سیاه و سفید به طور غیرقابل باوری دشوار است. شما نمیتوانید صرفاً فیلتر سیاه روی عکس خود بگذارید و به تصویری مطلوب برسید.
در این مقاله به تفصیل درباره عکاسی سیاه و سفید یا عکاسی تک رنگ صحبت خواهیم کرد و نشان خواهیم داد چطور عکسهای سیاه و سفید بهتری بگیرید و چگونه در نرمافزارهایی مانند لایتروم و فوتوشاپ عکسهای رنگی را به سیاه و سفید تبدیل کنید.
عکاسی سیاه و سفید چیست؟
عکاسی سیاه و سفید، هنر استفاده از طیفهای مختلف رنگ خاکستری، از سفید تا تیره، برای ایجاد تصاویر جذاب است. این گونه عکاسی سابقهای بسیار طولانی دارد، یعنی به اندازه سابقه خود عکاسی.
زمانی که عکاسان نخستین تصویر رنگی دائمی را در سال ۱۸۶۱ ثبت کردند، ۳۵ سال از عمر عکاسی تکرنگ میگذشت.
با اینکه رنگ عنصر جدید و جذابی در کار عکاسی بود، نتوانست جایگزین هنر عکاسی سیاه و سفید شود. رنگ میتواند باعث حواسپرتی شود یا بیروح و کسلکننده باشد. یکی از وظایف عکاسان سادهسازی تصاویر و بیرون کشیدن جوهر یک صحنه است و گاهی جوهر صحنه بیرنگ است.
انسل آدامز در توضیح تفاوت بین این دو نوع عکاسی میگوید: «من وقتی یک تصویر سیاه و سفید میبینم که طراحی و اجرای آن بینقص است، حس رنگ را بهتر از وقتی درک میکنم که یک عکس رنگی میبینم.»
تا به حال به این موضوع از این نظرگاه اندیشیده بودید؟
البته در دنیای امروز بیشتر عکاسان عکسهای رنگی میگیرند. شاید این به آن معناست که ما بخشی از آن زیبایی و خیالانگیزی را که انسل آدامز میخواست با عکاسی منتقل کند از دست دادهایم. امیدوارم تکنیکهایی که در این مقاله میآیند به شما کمک کنند زیبایی و خیالانگیزی را دوباره به دست آورید.
روش صحیح عکاسی سیاه و سفید
یک عکس سیاه و سفید خوب واقعاً باید در اصل هم عکس خوبی باشد. نمیتوانید یک تصویر بد را با گذاشتن یک فیلتر سیاه روی آن نجات دهید، هر چند این کاری است که خیلیها میکنند.
هفت عنصر عکاسی در عکسهای سیاه و سفید درجه یک وجود دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. اما نخست بسیار مهم است که بدانید: برای گرفتن عکس سیاه و سفید باید دلیل موجهی داشته باشید.
هر سوژهای برای گرفتن عکس سیاه و سفید مناسب نیست. چرا باید از یک عکس خاص رنگ را حذف کنید؟ چه اهمیتی دارد که از آن سوژه سیاه و سفید عکاسی کنید یا رنگی؟
عکسهای سیاه سفید گاه بسیار عالی از آب در میآیند اما نه همیشه. باید پیش از عکاسی بدانید چرا میخواهید یک عکس را به جای اینکه رنگی ثبت کنید، سیاه و سفید عکاسی کنید. اگر نتوانید برای این کار دلیل خوبی بیاورید، شاید عکس شما قرار نیست به صورت تکرنگ گرفته شود.
سیاه و سفید یا تکرنگ؟
شاید بدانید که دو اصطلاح وجود دارد که هر دو به یک چیز اشاره دارند: سیاه و سفید (B&W) و مونوکروم یا تکرنگ (monochrome). با اینکه اغلب این دو اصطلاح به جای هم به کار میگیرند، اما در واقع اساساً یکسان نیستند.
واژه مونوکروم به معنای «دارای یک رنگ» است. پس عکسهای مونوکروم یا تکرنگ ته مایه رنگی دارند هرچند که در آنها یک رنگ به کار رفته باشد. به عکس زیر نگاه کنید. برای افزایش جلوه این عکس، در آن طیفهای رنگ قهوهای آمده است اما سایر رنگها حذف شدهاند. اگرچه این عکس مونوکروم یا تکرنگ محسوب میشود، عکسی سیاه و سفید نیست. عکس سیاه و سفید واقعی هیچ رنگی ندارد و تماماً سیاه، خاکستری و سفید است.
به هر حال شما میتوانید از هر دوی این اصطلاحات استفاده کنید و همه منظور شما را میفهمند. اما اگر میخواهید خیلی دقیق صحبت کنید، بهتر است از عبارت «سیاه و سفید» برای عکسهایی استفاده کنید که هیچ تهمایه رنگی ندارند.
تجهیزات دوربین
در کل هنگامی که عکسی سیاه و سفید میگیرید هم باید از همین دوربینی که دارید استفاده کنید. این دوربین برای گرفتن عکسهای تکرنگ هم به خوبی عکسهای رنگی عمل میکند. اما همچنان برخی ملاحظات در مورد تجهیزات دوربین هست که برای عکاسی سیاه و سفید باید به آنها توجه کنید و در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.
دوربین
نخست باید اشاره کنیم دوربینهای خاصی وجود دارند که فقط عکس تکرنگ میگیرند. آنها بسیار پیشرفته و گرانقیمت هستند و دوربین تکرنگ Leica M یکی از آنهاست که حدود هشت هزار دلار قیمت دارد. اگرچه کسانی هستند که دوربینهای معمولی را تغییر میدهند تا تنها عکسهای سیاه و سفید بگیرند، این فرایند دشوار و گران است و کار مرسومی نیست.
چرا باید کسی اینهمه تلاش کند تا دوربینی داشته باشد که فقط عکس سیاه و سفید بگیرد؟ البته بیشتر مردم طالب چنین چیزی نیستند، اما دوربینهای تکرنگ عکسهای سیاه و سفید واضحتر و تمیزتری نسبت به دوربینهای رنگی میگیرند، پس داشتن چنین دوربینی اصلاً بیفایده نیست. اما برای بیشتر افراد کارایی دوربین رنگی معمولی باعث میشود بهترین گزینه باشد.
گرفتن عکس سیاه و سفید یا گرفتن عکس رنگی و تبدیل آن به سیاه و سفید
در بیشتر دوربینها حالت عکاسی سیاه و سفید وجود دارد که باعث میشود این پرسش را مطرح کنیم که آیا بهتر است عکس را رنگی بگیریم و بعد آن را به سیاه و سفید تبدیل کنیم یا بهتر است از اول عکس را سیاه و سفید بگیریم
پاسخ ساده این است که بهتر است همیشه عکس را رنگی بگیرید و بعد آن را به سیاه و سفید تبدیل کنید و این کار هیچ ایرادی ندارد. به علاوه اگر بعداً نظرتان عوض شد و نسخه رنگی عکس را خواستید، همیشه میتوانید آن را در اختیار داشته باشید.
همچنین اگر یک فایل رنگی داشته باشید، کار کردن با آن انعطافپذیری بسیار زیادی دارد زیرا میتوانید رنگها را نیز بعد از عکاسی، حتی بعد از سیاه و سفید کردن عکس تنظیم کنید. مثلاً کانال رنگ آبی را تیره کنید تا آسمان در عکس تکرنگ شما تیرهتر به نظر برسد. اگر عکسی که از دوربین میگیرید سیاه و سفید باشد، این تغییرات را نمیتوانید انجام دهید.
JPEG یا RAW؟
در بخش قبل در مورد یک دوراهی صحبت کردیم که چندان واقعی نیست. این تردید در وهله نخست برای بسیاری از عکاسان رخ نمیدهد و دلیلش آن است که شما در دوربین خود عکس را به فرمت RAW ذخیره میکنید نه JPEG و عکسهای RAWکه با دوربینهای رنگی گرفته میشوند همیشه اطلاعات رنگ را در خود ذخیره میکنند.
اگر در مورد این دو فرمت چیزی نشنیدهاید، باید گفت تفاوت اصلی بین این دو این است که فایلهای RAW اطلاعات بیشتری در خود ذخیره میکنند و کیفیت عکس در آنها بالاتر است، در حالی که فایلهای JPEG کمحجمتر هستند و اطلاعات کمتری در بر دارند. درنتیجه روشن است که عکاسانی که به دنبال تصاویر با کیفیت بالا هستند، عکس را بهصورت RAW ترجیح میدهند.
درنتیجه اگر عکس را با فرمت RAW بگیرید، میتوانید گزینه «تکرنگ» را در دوربین فعال کرده و سپس عکاسی کنید. این تصویر در صفحه السیدی دوربین به صورت سیاه و سفید دیده میشود، اما وقتی آن را در نرمافزار ادیت باز کنید، رنگی میشود. فایلهای RAW هیچ بخشی از اطلاعات عکس را دور نمیریزند.
شما میتوانید از این امکان به نفع خود استفاده کنید. فرض کنید در حال عکاسی هستید و میخواهید بیشتر عکاسهای RAW را به سیاه و سفید تبدیل کنید. اگر حالت تکرنگ را فعال کنید، روی السیدی دوربین پیشنمایش سیاه و سفید عکس را میبینید و این امکان به شما کمک میکند تصویر خود را بهتر تجسم کنید. اما نکته کلیدی این است که همه این عکسها در واقع رنگی هستند زیرا فرمت آنها RAW است و درنتیجه اگر بعداً تصمیم گرفتید نسخه رنگی را استفاده کنید، دست شما باز خواهد بود.(آموزش عکاسی دیجیتال)
فیلترها
وقتی تجهیزات دوربین برای عکاسی سیاه و سفید را میشناسید، به اطلاعاتی در مورد فیلترها نیز بر میخورید. استفاده از فیلتر در جلوی لنز در فیلمهای سیاه و سفید یا هنگام عکاسی تکرنگ با دوربینهای دیجیتال مهم است و به این شیوه میتوانید کنتراست و طیف رنگی را در تصویر خود تغییر دهید.
در عکس زیر میتوانید تأثیر فیلتر را بر عکس ببینید. این عکسها با فیلترهای آبی، سبز و قرمز گرفته شدهاند که فیلترهای شیشهای هستند و جلوی لنز قرار میگیرند.
همانطور که میبینید، انتخاب فیلتر تأثیر بسیار زیادی بر هر عکس سیاه و سفید گذاشته است. فیلتر آبی نور قرمز را میگیرد و چیزهایی مانند برگها و زمین را تیرهتر میکند. فیلتر سبز هر چیز سبزی را روشنتر میکند (که شامل جزئیات درخت میشود). در نهایت فیلتر قرمز آسمان و دیگر جزئیات آبی عکس را تیرهتر میکند اما هر چیزی را که قرمز باشد روشنتر میکند.
علیرغم تفاوتهای عمدهای که در تصویر فوق نشان دادیم، عکاسان دیجیتال امروزه به ندرت برای عکاسی سیاه و سفید از فیلترهای رنگی استفاده میکنند. دلیلش این است که این فیلترها تأثیر زیادی بر عکس میگذارند و اغلب ممکن نیست که بتوان بعد از عکاسی تأثیر آنها را از بین برد و به تصویری مطلوب رسید. همچنین شما میتوانید بسیاری از تأثیرات این فیلترهای را در زمان ادیت عکس و با تنظیم کانالهای جداگانه رنگ شبیهسازی کنید.
عکاسان سبک نابگرایی (Purism) هنوز هم در عکسهای سیاه و سفید از فیلترهای رنگی استفاده میکنند، زیرا نمیتوان این تأثیرات را بهطور کامل در نرمافزار شبیهسازی کرد. اما هر روز شمار این افراد کمتر میشود و به احتمال زیاد لازم نیست شما برای عکاسی تکرنگ فیلترهای رنگی تهیه کنید.
هفت عامل مؤثر در گرفتن عکسهای سیاه و سفید عالی
وقتی عکسی سیاه و سفید میگیرید، باید به سبک انسل آدامز عمل کنید و ماهیت سوژه خود، از جمله رنگ و سایر ویژگیهای آن را تنها به کمک سایههای تیره و روشن منتقل کنید. بهترین عکسهای سیاه و سفید آنهایی هستند که این هفت عنصر را داشته باشند:
1. سایه
هنگام عکاسی سیاه و سفید نخستین چیزی که باید به آن توجه کنید این است که سایهها تأثیر بسیار زیادی در نتیجه نهایی دارند. در عکس سیاه و سفید سایه تنها بخشی تاریکتر از تصویر نیست، بلکه عنصری اساسی در ترکیببندی و گاهی خود سوژه اصلی است.
رفتار با سایه در عکاسی سیاه و سفید بر همه جنبههای عکس اثر میگذارد. آیا سایههای عکس شما تاریک هستند و هیچ جزئیاتی در آنها دیده نمیشود؟ چنین تصویری نشاندهنده احساسات شدید یا حس پوچی است. از سوی دیگر اگر سایههای عکس ظریف و با جزئیات فراوان باشند، عکس شما در کل عمیقتر خواهد بود.
توجه کنید که در عکس سیاه و سفید خوب لازم نیست جاهایی از عکس سیاه مطلق یا سفید مطلق باشد. اینکه گفته میشود عکس سیاه و سفید خوب لازم است طیف کاملی از سایه کاملاً تاریک تا هایلایت بسیار روشن را در بر بگیرد، بیشتر شبیه افسانه است که لزوماً درست نیست.
بهجای این کار سعی کنید آنچه را که برای سوژه شما ضرورت دارد انجام دهید و در عین حال به سایههای کادر نیز توجه کنید. سایهها اغلب در عکس سیاه و سفید کششی بیشتر از عکس رنگی دارند و لازم است بر این اساس ترکیببندی عکس خود را تغییر دهید.
2. کنتراست
بسیاری فکر میکنند کنتراست فقط تفاوت بین بخشهای روشن و تاریک عکس است. اما این تعریف بهتنهایی به این معناست که گرادیانی که در زیر میآید نیز کنتراست بالایی دارد زیرا شامل هر دو رنگ سیاه و سفید است.
اما کنتراست شامل عنصر مجاورت نیز هست. تفاوت در روشنایی بین دو جسم وقتی تأکید میشود که آن دو در کنار هم قرار بگیرند. در عکس زیر برج ایفل روشن مستقیماً روی پسزمینه سیاه قرار گرفته است. این تصویر کنتراست بسیار بیشتری نسبت به گرادیان بالا دارد.
کنتراست از این نظر در عکسهای سیاه و سفید مهم است که پیامی منتقل میکند. عکسی که کنتراست بالایی دارد، مانند عکس فوق، حسی از پویایی شدید را منتقل میکند و دلیلش اغلب سایههای تاریک عکس است. به این دلیل است که عکاسان دوست دارند به عکسهای تکرنگ خود کنتراست اضافه کنند. این کار باعث میشود تصویر برجسته شود.
عکسهایی که کنتراست کمی دارند چندان توجه جلب نمیکنند، اما کیفیت ملایمتر و خاموش آنها نیز به همان اندازه اثرگذار است. برخی از عکسهای سیاه و سفید مورد علاقه من در همه دورهها آنهایی هستند که طیفهای متوسط رنگ نقرهای دارند و لطافت آنها باعث میشود اثر بسیار خوبی بگذارند.
نکته کلیدی این است که سطح کنتراست باید به سوژه شما معنا بدهد و گاه میتوان تا حدی این کار را در مرحله ادیت بهصورت دقیقتر انجام دهید. احتمالاً درست نیست که یک روز بهاری و لطیف را با کنتراست بسیار عکاسی کنید، بهطوری که حال و هوای آن روز را خراب کند. به همین ترتیب اگر از یک منظره قوی عکس تکرنگ میگیرید، کنتراست بالا انتخابی طبیعی است که میتواند عکس را برجسته کند.
3. طیفهای تاریک و روشن
همه عکاسان از واژه «طیف» به یک معنا استفاده نمیکنند. در اینجا شما میتوانید آن را بهمعنای روشنایی، تاریخی و سایهروشنهای خاکستری مهمی در نظر بگیرید که در یک تصویر دیده میشوند.
طیف ها سنگ بنای هر تصویر سیاه و سفید هستند. اگر تا به حال عبارات عکاسی «خیلی روشن» (high-key) یا «خیلی تیره» (low-key) را شنیده باشید، احتمالاً با عکسهایی مواجه شدهاید که طیفهای آنها در بیشترین حالت است.
اگرچه بیشتر عکسها خیلی تیره یا خیلی روشن نیستند و در جایی بین این دو قرار دارند، اما همچنان لازم است هنگام عکاسی به طیفهای مختلف روشنایی و تیرگی توجه کنید. این به آن دلیل است که طیفها نیز مانند کنتراست در مورد حال و هوای عکس پیامی قوی را منتقل میکنند.
به دو عکس زیر توجه کنید.
این دو عکس البته یکی اما دو نسخه مختلف از یک عکس هستند، نسخه روشن و نسخه تاریک. تصویر تاریکتر مرموزتر و هولانگیزتر است. تصویر روشنتر حس ماندگاری و شادی بیشتری دارد.
اگرچه تفاوت دو عکس فوق بسیار زیاد است، اما تغییرات کوچک در طیف روشنایی که در عکس خود ثبت میکند میتواند حس یک عکس را بهطور قابل توجهی تغییر دهد. من شخصاً عکسهای تیره و گرفته را هم در عکاسی تکرنگ و هم در عکاسی رنگی ترجیح میدهم. اما طیفی که برای عکس شما از همه مناسبتر است، آنی است با صحنه عکاسی شما هماهنگ باشد و در تصویر فوق، من نسخه روشنتر را ترجیح میدهم.
مهمترین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که طیفهای عکس، چه روشن چه تیره، باید در هماهنگی با ویژگیهای سوژه باشند. از آنها با توجه به داستانی که در ذهن دارید و میخواهید بیان کنید استفاده کنید.
4. اشکال
هر عکس مجموعه چندین شکل ساده و پیچیده است. وقتی رنگ را از جعبه ابزار خود حذف میکنید، شکلها در داستانی که میخواهید تعریف کنید باز هم اهمیت بیشتری پیدا میکنند.
به تصویر زیر نگاه کنید. بله، این عکس یک آبشار و درختان و صخرهها را به تصویر میکشد. اما در سطحی انتزاعیتر این عکس مجموعه اشکالی است که در یک بوم کنار هم قرار گرفتهاند. آبشار مستطیلی است که با خطوط و چندضلعیها احاطه شده است. آن درخت بزرگ که در رودخانه ریشه دارد شبیه یک نت موسیقی است.
توجه افراد خود به خود به اشکال جلب میشود. اگر جسمی هیچ رنگی نداشته باشد، تنها راه تشخیص آن جسم از طریق شکل آن است. عکسی سیلوئت و تکرنگ از یک لامپ را تصور کنید. تنها طیفی که در این عکس دیده میشود سیاه و سفید است. هیچ سایه یا بافتی وجود ندارد که نشان دهد سوژه این عکس چیست. اما آیا شک دارید که به تصویر یک لامپ نگاه میکنید؟
اشکال یک عکس را ساده میکنند و به آن قدرت میبخشند. برخی از مناظر معروفی که هزاران عکاس هر ساله از آنها عکاسی میکنند، تنها به این دلیل برجسته میشوند که کوه یا رودخانهای را ثبت کردهاند که شکل دلنشینی دارد.
وقتی عکس زیر را میگرفتم، چند دقیقه منتظر ماندم تا مه رد شود و بتوانم تمام کوه را ببینم. اگر بخشی از یک مثلث پوشانده شده باشد، عکس در نگاه نخست چندان چنگی به دل نخواهد زد.
در عکاسی سیاه و سفید هیچ رنگی وجود ندارد که بتواند تصویر را آشناتر کند (یا انتزاعیتر، اگر هدف شما این باشد). بنابراین در این نوع عکاسی اشکال از اهمیت ویژهای برخوردار هستند و یکی از راههای اصلی هستند که بیننده بتواند معنای یک عکس را درک کند.
5. بافت
شکلها «تصویر کلان» یک عکس را میسازند و بافت باقی جاها را پوشش میدهد. و همانند همه عناصر عکاسی سیاه و سفید که تا به حال به آنها پرداختهایم، بافتهایی که ثبت میکنید قدرتمند هستند و بر حال و هوا و حس یک عکس اثر میگذارند.
از سنگریزههای صاف گرفته تا چمنهای درشت و از آلومینیوم براق گرفته تا آهن زنگزده، بافت پایه و اساس شخصیت یک عکس است. مثلاً گرفتن عکسهای خشن از جریان آرام آب کاری بسیار دشوار است زیرا بافت آب نرم است. (اما اگر چنین هدفی دارید، میتوانید کنتراست را افزایش دهید و سایههای عمیق ثبت کنید و با شدیدتر کردن سایه و روشنایی در کل عکس، بافت نرم آن را کاهش دهید.
به بافت در دو عکس زیر توجه کنید و ببینید چگونه بافت در حال و هوای این دو عکس اثر گذاشته است:
امواج پرآشوب در عکس نخست به حال و هوای شورانگیز و هولانگیز عکس افزودهاند. در عکس دوم اما بافتهای نرمتر و تکراریتر حس هماهنگی و تعادل را ایجاد میکنند. وقتی نمیتواند برای ایجاد ستون عاطفی در یک تصویر به رنگ تکیه کنید، بافت از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. بافت تأثیر بسیار زیادی بر حس عکس سیاه و سفید شما دارد.
6. ترکیببندی
بهترین عکسها اغلب در بطن خود حسی از هدفمندی دارند که نشان میدهد چرا عکاس به عمد این صحنه را دقیقاً به این شکل عکاسی کرده است. عکس در خود نظم و ساختار دارد و یک ثبت لحظهای نیست. به بیان دیگر، عکس یک ترکیببندی قوی است.
در جاهای دیگر بسیار مفصلتر به مقوله ترکیببندی پرداختهایم، اما نکته اساسی در این زمینه این است که عناصر عکس سیاه و سفید و عکس رنگی متفاوت هستند. مثلاً اگر عکس پرتره رنگی بگیرید، موضوع شما چشمانی روشن خواهد داشت که بر ترکیببندی کلی عکس تأثیر مهمی خواهد گذاشت. این امر همچنین در عکاسی منظره نیز مهم است و آسمانی طلایی میتواند کل تصویر را به سمت بالا بکشد. در هر دو مورد اگر میخواهید به جای عکس رنگی عکس سیاه و سفید بگیرید، باید ترکیببندی متفاوتی انجام دهید. مثالهای بسیاری از موضوع میتواند آورد.
گاهی اوقات شما میخواهید از طبیعت تصویر سیاه و سفید تخیلی بگیرید. در مثال زیر ترکیببندی فشرده بخشی از پسزمینه را حذف کرده است. نبود رنگ باعث تقویت حس میشود و بیننده را وا میدارد مدت بیشتری به عکس نگاه کند تا متوجه موضوع آن بشود. در عکاسی سیاه و سفید رسیدن به این تأثیر سادهتر از عکاسی رنگی است.
البته بسیار مهم است عکس خود را چه سیاه و سفید باشد چه رنگی بهخوبی ترکیببندی کنید و وقتی حالت عکس را عوض میکنید، اهمیت ترکیببندی به قوت خود باقی است. اما وقتی عکسی سیاه و سفید میگیرید، باید به صحنه خود از دیدگاهی تکرنگ توجه کنید. وقتی این کار را میکنید اغلب متوجه میشوید تصمیمگیری در مورد ترکیببندی دشوارتر میشود و ممکن است با ترکیببندی بد، عکسی خوب را به عکسی معمولی یا بد تبدیل کنید.
7. حس عکس
حس از برخی جهات مهمترین عنصر عکس است و برای پایان دادن به این بخش، موضوع بسیار مناسبی است. همه عناصری که تا اینجا در مورد آنها صحبت کردیم در اصل به این دلیل مهم هستند که ابزاری برای بیان حس عکس هستند و به کمک آنها میتوانید حال و هوا و پیام عکس سیاه و سفید را بهتر منتقل کنید.
برای نمونه به دو عکس زیر توجه کنید که دو حس کاملاً متفاوت دارند. عکس نخست تصویری از معماری پاریس و عکس دوم تصویر کوههای نیوزلند است. اما به رغم تفاوت بسیار بین سوژه دو عکس، حس این دو کاملاً مشابه است.
چرا چنین است؟ امیدوارم که پاسخ واضح باشد. هر دو عکس شلوغ، با کنتراست بالا، بافتهای خشن و سایههای عمیق هستند. هر دو ترکیب دارای اشکال و طیفهای مشابه هستند. چه اهمیتی دارد که سوژه این دو عکس متفاوت است؟ حس این دو عکس یکسان است، زیرا عناصر زیربنایی آنها بسیار شبیه هم هستند.
این دو را با عکس زیر مقایسه کنید که از بسیاری جهات در تضاد با آنهاست. همانطور که از ترکیببندی پراکنده و عدم وجود اشکال بسیار در عکس پیداست، حس این عکس کاملاً متفاوت است و احساس انزوا و تنهایی به بیننده دست میدهد.
حس عکس متغیری جداگانه نیست که برای گرفتن عکس سیاه و سفید لازم باشد آن را نیز طراحی کنید، بلکه حس عکس نقطه اوج عناصری است که تا اینجا گفتیم. اگر از شش عنصر دیگر عکاسی سیاه و سفید بهخوبی استفاده کنید، میتوانید پیام حسی عکس را بهگونهای مجسم کنید که بیننده آن را بهوضوح درک کند و به او چیزی نشان دهید که ارزش دیدن داشته باشد.
ادیت عکس سیاه و سفید
حال به این میپردازیم که چگونه در لایتروم، فوتوشاپ و سایر نرمافزارها، عکسهای رنگی را به عکس سیاه و سفید تبدیل کنید.
چگونه یک عکس را در لایتروم سیاه و سفید کنید؟
در لایتروم چند راه برای تبدیل عکسها به سیاه و سفید وجود دارد، اما سادهترین راه این است که از گزینه «Black & White» در بالای پنل اصلی استفاده یا روی کیبورد حرف «v» را تایپ کنید.
همچنین میتوانید با کاهش میزان اشباع (saturation) به ۱۰۰ یا در بعضی دوربینها با تغییر نمایه «Camera Calibration» به تکرنگ، یک عکس را سیاه و سفید کنید. اما این روشها بهینه نیستند، زیرا برخی گزینهها را در زیر برگه HSL در نرمافزار حذف میکنند که به کمک آنها میتوانید رنگها را در ترکیب سیاه و سفید بهطور جداگانه تغییر دهید و تنظیم کنید.
هرچند گزینههای برگه HSL برای تنظیم دقیق عکسهای سیاه و سفید بسیار مهم هستند، باید توجه داشت که تنظیمات این برگه در حالت حداکثر اغلب باعث ایجاد نویزهای شدید در تصویر میشوند. این مشکل را میتوان تا حدی در پنل کاهش نویز اصلاح کرد (بهویژه در بخش «color noise») و در هر حال بهتر است در این بخش حداقل تغییرات را ایجاد کنید.
چگونه یک عکس را در فوتوشاپ سیاه و سفید کنید؟
در فوتوشاپ برای تبدیل یک عکس به سیاه و سفید امکانات بیشتری نسبت به لایتروم دارید بهطوری که هر کس میتواند از روش مخصوص خود برای این کار استفاده کند. من خودم دوست دارم از ابزار « Camera RAW Filter» در فتوشاپ سیسی استفاده کنم که همان گزینههای ویرایش در لایتروم را داراست و آنها را بهصورت یک فیلتر بر عکس اعمال میکند. به همین دلیل است که برای تبدیل یک عکس به سیاه و سفید از تنظیمات HSL کمتر استفاده میکنم.
اما گزینههای بسیار دیگری نیز دارید. یکی از روشهای رایج، ساختن یک لایه تنظیمی بر روی عکس است که «channel mixer» نام دارد و به کمک آن میتوانید کانالهای رنگ قرمز، آبی و سبز را در عکس سیاه و سفید تنظیم کنید.
همچنین میتوانید یک لایه تنظیم رنگهای سیاه و سفید روی عکس بسازید و اشباع را در آن به صفر برسانید یا حتی عکس را در افزونهای باز کنید که آن را به سیاه و سفید تبدیل میکند. خلاصه راههای بسیاری وجود دارد برای اینکه در فوتوشاپ عکسی را سیاه و سفید کنید و بد نیست برخی از این روشها را خودتان امتحان کنید تا بفهمید کدام یک برای شما مناسبتر است.
سیاه و سفید کردن عکس در سایر نرمافزارهای ادیت
امروزه استفاده از نرمافزارهای اختصاصی ادیت برای تبدیل عکسها به سیاه و سفید بسیار مرسوم است. مهمترین این نرمافزارها Nik Silver Efex Pro است که بسیار از عکاسان آن را دارند، زیرا چندین سال بهصورت رایگان عرضه میشد. اما حالا که شرکت DxO آن را از گوگل خریداری کرده است، بهعنوان بخشی از بسته نرمافزاری Nik هفتاد دلار قیمت دارد. از این نرمافزار میتوان به صورت مستقل یا بهعنوان یک پلاگین در لایتروم و فوتوشاپ استفاده کرد.
من شخصاً تمایل ندارم از این نرمافزار یا سایر نرمافزارهای مستقل برای تبدیل عکس به سیاه و سفید استفاده کنم، زیرا بعد از ذخیره کردن نسخه سیاه و سفید، اطلاعات رنگی عکس از دست میروند و این به آن معناست که دیگر نمیتوان به نسخه رنگی عکس دسترسی پیدا کرد. هر چند شما همیشه میتواند نسخه اصلی RAW از یک عکس رنگی را دوباره ادیت کنید. اما نرمافزارهایی مانند Silver Efex در مدیریت تنظیمات حداکثری در عکس بدون ایجاد نویز عملکرد بهتری دارند و این امکان در برخی عکسها بسیار مفید خواهد بود. و نمیتوان انکار کرد که افزونههایی مانند این انعطاف و قابلیت بیشتری نسبت به افزونههای درونی لایتروم دارند.
ایده و الهام
اگر میخواهید عکسهای سیاه و سفید بینقص بگیرید، باید دست به کار شوید و مدام عکس بگیرید. بهترین روش برای بهبود مهارت، تمرین کردن است، چه در صحنه چه هنگام ادیت. بهزودی خود را در دنیای عکاسی تکرنگ خواهید یافت و خواهید توانست صحنه مقابل خود را دقیقاً بهشکلی که در عکس سیاه و سفید دیده میشود تجسم کنید. برای شروع به ایدههای زیر توجه کنید:
1. عکاسی پرتره سیاه و سفید
از آنجایی که امکان عکاسی پرتره در دسترس همه است، یکی از بهترین شیوهها برای شروع عکاسی سیاه و سفید است. هنگام گرفتن عکسهای پرتره سیاه و سفید به تعامل نور و سایه توجه ویژه داشته باشید. با نورپردازی دقیق، صورت سوژه خود را مجسم کنید تا توجه بیننده را به برخی عناصر چهره او جلب کنید، مانند حالت نگاه و چشمها یا بافت دستها. اگر بهدرستی این کار را انجام دهید، نتیجه بسیار رضایتبخش خواهد بود.
همچنین میتوانید از رنگهای سیاه و سفید برای بیان احساسات سوژه خود استفاده کنید. اگر عکس پرتره رنگی بگیرید، لباسهای سوژه بیش از آنچه باید توجه جلب خواهند کرد و پیام عکس منتقل نمیشود. عکاسی تکرنگ به شما کمک میکند بر حالات و حرکات چهره تمرکز کنید.
2. عکاسی منظره سیاه و سفید
عکسهای تکرنگ منظره حس خشونت و خامی را منتقل میکنند که باعث جلب توجه مخاطب میشود. این عکسها برای روایت به ویژگیهای اساسی صحنه یعنی نور و زمین تکیه میکنند. به علاوه بسیار پیش میآید که مناظر با رنگهای بیشمار خود آشفته به نظر برسند و نتوانید بر پیامی که میخواهید منتقل کنید متمرکز شوید. در این موارد عکاسی سیاه و سفید بهترین گزینه است.
با این حال برخی مواقع وقتی رنگهای منظره کاملاً درست هستند نیز تصویر بهصورت سیاه و سفید بهتر خواهد بود. دلیلش این است که شما بهعنوان یک عکاس اغلب میخواهید ذات یک صحنه را بازسازی کنید و نمیخواهید تنها چیزی را که میبینید دقیقاً در عکس ثبت کرده باشید. و گاه ذات یک صحنه بیشتر در سایهها، بافت، اشکال و کنتراست است تا در طیفهای مختلف رنگی.
3. عکاسی خیابانی سیاه و سفید
در نهایت، عکاسی خیابانی شاید تنها گونه عکاسی باشد که بیشتر افراد دوست دارند آن را بهصورت سیاه و سفید عکاسی کنند تا رنگی. دلیل این امر چیست؟
دلیل این امر به نوعی در تاریخچه عکاسی خیابانی نهفته است. افرادی مانند هانری کارتیه برسون و ویویان مایر زندگی خیابانی را منحصراً بهصورت سیاه و سفید به تصویر کشیدهاند و بر بسیاری از افرادی که امروزه عکاسی میکنند تأثیر گذاشتهاند.
اما در سطحی عمیقتر باید گفت رنگ در صحنههای خیابانی نسبت به سایر گونههای عکاسی بیشتر باعث میشود حواس از موضوع اصلی پرت شود. اگر بخواهید بیننده بر تعامل یا تشابه بصری ظریفی که ثبت میکنید تمرکز کند، قطعاً نمیخواهید چشم او با دیدن تاشهای رنگی مختلف که بهویژه در صحنههای شهری غیرقابل پیشبینی و آشوبوار هستند، از سوژه اصلی منحرف شود. این بدان معنا نیست که همه عکسهای خیابانی خوب باید سیاه و سفید باشند، اما جای تعجب نیست که بیشتر این عکسها بهصورت سیاه و سفید گرفته میشوند.
نتیجه
عکاسی سیاه و سفید فریبنده و دشوار است. اگرچه وقتی رنگ را از تصویر حذف میکنید، متغیرهای زیادی برای تشخیص خوبی یا بدی عکس باقی نمیماند، اما با این کار شما چالش جدیدی به وجود میآورید و آن این است که چگونه بدون مهمترین ابزار عکاسی یعنی رنگ، عکسی خوب بگیرید. اگر عکسهای رنگی معمولی بگیرید، برای گرفتن عکسی چشمگیر میتوانید مثلاً به ابرهای درخشان هنگام غروب تکیه کنید یا در عکاسی پرتره میتوانید با به تصویر کشیدن رنگ چشمها، مو و پوست بهصورت واقعگرایانهتر، به سوژه خود سرزندگی و قدرت بیشتری بدهید.
در عکاسی سیاه و سفید هیچ کدام از این کارها ممکن نیست و شما باید با نور، سایه و عوامل ترکیببندی پیام خود را منتقل کنید و احساساتی را که در ذهن دارید به تصویر بکشید. اگرچه این کار نیاز به تمرین فراوان دارد، به زحمتی که میکشید میارزد. برخی اوقات برای انتقال پیام خود لازم است عکس سیاه و سفید بگیرید.
در دوره آموزش عکاسی دیجیتال مجتمع فنی تهران بصورت کامل در خصوص عکس و عکاسی سیاه سفید با شما صحبت خواهد شد.
تماس: 22089859
نوشته: اسپنسر کاکس
گردآورنده: دپارتمان مرکزی هنروسینما، ساناز مددی
مترجم: بهناز دهکردی
منبع: photography life